با روش زندگی جدید و امروزی، از کسالت و بینشاطی و افسردگی در رنج هستیم و از آنجا که عادت داريم منشأ مشکلاتمان را به ديگران نسبت دهيم، گمان مي کنيم بايد در زندگي تغييراتي ايجاد کنيم تا شادي و نشاط و سرزندگي به سراغمان بيايد. اکثر ما شبها دیر به خواب میرویم و با این وجود سحرخیزی کار بسیار سختی است. میشل گاس، مدیرعامل استارباکس به مدت ۱۵ سال ساعت خود را برای ۴:۳۰ صبح کوک کرده است تا بتواند بدود. گرچن روبن، نویسندهی مشهور کتاب پروژهی شادی ۶ صبح بیدار میشود و یک ساعت قبل از بیدار شدن خانوادهاش مشغول به کار میشود. لورا وندرکم، متخصص در مدیریت زمان، در کتاب "موفّقترین افراد قبل از صبحانه چه میکنند" به دلایل اهمیّت صبحگاه و چگونگی استفادهی مؤثّر از آن زمان پرداخته است. چرا افراد موفّق صبح زود از خواب بیدار میشوند؟ بارها و بارها در جملات بزرگان و احادیث و روایات شنیدهایم که افراد موفّق سحرخیزند و در مکاتب و مذاهب مختلف به آن سفارش فراوان شده است. تا به حال فکر کردهاید که چرا برای نماز صبح باید قبل از طلوع خورشید برخواست؟ چرا سفارش شده بعد از نماز صبح تا طلوع خورشید در محل نماز بنشینید و ذکر خدا بگویید؟
هرکس در مكانى که نماز صبح را خوانده، بنشيند و ذكر خدا گويد تا آفتاب طلوع كند؛ پاداش او همانند كسى است كه طواف خانه خدا را بجا آورده است.
"پیامبر اکرم"
كسى كه نماز را بجا آورد و در محل نمازش تا طلوع آفتاب بنشيند اين كار، او را از آتش جـهنم باز خواهد داشت.
"امام حسن مجتبى (ع)"
شاید قصد و هدف این بوده که بعد از نماز دوباره به خواب نرویم. ولی چرا؟ در بیداری صبح هنگام چه چیزی نهفته که تقریباً همهی ادیان و مکاتب و روانشناسان بر آن تأکید دارند؟ زمانی که علت انجام کاری را بدانید؛ با اعتقاد به آن عمل میکنید و در انجام آن سست نخواهید شد. همچنین زمانی که این نتایج را به دست بیاورید و لذتی در آن ببینید قطعاً در انجام آن مصمّم و محکمتر خواهید بود. چه خوب است بیشتر بررسی کنیم!
سحرخیزی، چرا؟
1. سلامتی: بدن انسان به گونهای طراحی شده که هماهنگ با طبیعت عمل کند. در واقع باید با طلوع خورشید بیدار شویم و با غروب آن به خواب رویم. ولی اکثر ما این گونه رفتار نمیکنیم. اکثر مردم شبها دیر به خواب میروند و در طول روز میخوابند. گاهی شب آنقدر دیر میخوابند که صبح تا نزدیک ظهر خواب هستند. این رفتاری است که به سلامتی روح و جسم انسان آسیب وارد میکند. نتایج تحقیقات دانشمندان نشان میدهد که سحرخیزی باعث کاهش غلظت خون میشود و همچنین باعث ترشح هورمونهای ضدافسردگی در بدن انسان میشود. به شکلی که افراد سحرخیر کمتر در خطر ابتلا به افسردگی قرار دارند. سحر، زماني است که اکسيژن خالص به سطح زمين ميرسد و اين هواي پاک و اکسيژن خالص براي سيستم بدن بسيار مفيد است.
2. افزایش زمان مفید: بدن انسان بزرگسال در شبانهروز به حداقل 7 تا 8 ساعت خواب احتیاج دارد. با فرض اینکه این میزان را رعایت کنید و شب دو ساعت زودتر بخوابید، صبح به همین میزان زودتر بیدار شوید و در واقع از میزان خواب خود نکاهید. چرا در ذهن اکثر مردم سحرخیزی با کمخوابی برابر است؟ حالا با خود بیاندیشید که آن دو ساعت در شب میتواند به چه کارهایی منتهی شود و آنها را با چه کیفیتی انجام میدهید و صبح چه کارهایی میشود انجام داد و با چه کیفیتی؟ فرقی نمیکند که شغل شما چیست و روز خود را به انجام چه کارهایی میگذرانید. در هر صورت صبح زود همیشه کارهای مفیدتری می شود انجام داد و به خاطر تمرکز و انرژی بالایی که روح و روان انسان در آن هنگام دارد کارها با دقت و کیفیت بهتری انجام میشوند و میزان اشتباه و خطا به شدّت کاهش مییابد. خیابانها خلوتتر است و جای پارک فراوان، بانکها و ادارهها خلوتتر و کارمندان باانرژیتر و با دقت بیشتری کار شما را انجام میدهند. طرح ترافیک آغاز نشده و هوا پاک و تمیز است. گویی همهی امکانات شهری در اختیار شماست. دو ساعت شب را که با دو ساعت صبح عوض کردید در واقع از زمان از دست رفته عمرتان کم کردید و به زمان مفید اضافه کردید. همین دو ساعت شما را در راه رسیدن به موفّقیت در اهدافتان بسیار یاری خواهد نمود.
3. کاهش ابتلا به بیماریهای قلبی: بیدار شدن در صبح زود، خواب طولانی را قطع میکند و ثابت شده است فردی که ساعات طولانی با حالت ثابتی میخوابد در معرض بیماریهای قلبی به ویژه بیماری تصلب شریان یا گرفتگی رگ قرار میگیرد که باعث حملات قلبی میشود. زیرا خواب آرامش مطلق است و اگر زیاد طولانی باشد باعث تهنشین شدن مواد چربی بر دیوارههای رگهای شریانی از جمله رگهای کرونر قلبی میشود.
4. افزایش شادابی و نشاط: هنگامی که انسان نسیم سحر یا باد صبا را استشمام میکند وجد و هیجانی به وی دست میدهد که با نشاط حاصل در هیچ یک از ساعات شب و روز قابل مقایسه نیست. نرمش صبحگاهی یا پیادهروی سبک در هوای پاک و تمیز صبحگاهان بسیار در زیبایی چهره و اخلاق حسنه و خوش خلقی تأثیر دارد.
5. افزایش بهرهوری و تمرکز: صبح هنگام مغز انسان تهی از هر گونه افکار زائد و منفی میباشد و با شادابی و نشاط تمرکز و بهرهوری بیشتری خواهید داشت و کارهایتان را با بازدهی بالاتری انجام خواهید داد. بهترین زمان برای تصویرسازی ذهنی و تفکر مثبت صبح هنگام میباشد.
6. افزایش اراده و اعتماد به نفس: همانطور که همهی شما میدانید خواب صبح که در ادبیات ما به "شکر خواب" معروف است بسیار شیرین است و مقاومت در برابر بیدار شدن در آن ساعت؛ تنها کار انسانهای با اراده است. یعنی انجام کاری که اکثر مردم موفّق به انجام آن نمیشوند و همین امر باعث افزایش اعتماد به نفس در شخص میشود. سحرخیزی یعنی غلبه بر این کشش برای دستیابی به دست آوردهای بزرگتر و بهتر. مقاومت در برابر این لذت میتواند باعث شود که اراده و قدرت روحی خود را در طول زمان بالا رود و با این افزایش قدرت درونی، در برابر لذت گناهان هم مقاومت کنید. افراد سحرخیز انسانهای بااستقامتتر و مقاومتری نسبت به دیگران هستند و در برابر مشکلات زندگی به زانو درنمیآیند.
7. افزایش رزق و روزی: امام باقر (ع) ميفرمايند: خداوند بندهاي را که زياد دعا کند، دوست دارد و بر شما باد دعاي سحر تا طلوع آفتاب زيرا آن زمان درهاي آسمان گشوده ميشود و رزق انسانها تقسيم ميشود و نيازهاي بزرگ و ضروري وي برآورده ميشود. همچنين امام رضا (ع) ميفرمايند: کسي که بين فجر و طلوع بخوابد از روزياش خواب مانده است و امام صادق عليه السلام فرمود: كسى كه نماز صبح را بخواند و تا طلوع آفتاب منتظر شود اين شخص براى كسب روزى موفّقتر است از كسى كه يك ماه در روى زمين براى تجارت و كسب روزى سفر كند. بنابر این با افزایش زمان فعالیت کاری در بهترین شرایط روحی میتوانید درآمد خود را افزایش دهید.
تمام آموزههای روانشناسی بر یک پایه استوار است و آن استمرار و پایستگی است. به این معنی که هر چیزی که میآموزید باید برای شما به صورت عادت دربیاید و همیشگی باشد و در واقع تبدیل به روش زندگی شما بشود. اینکه مدتی انجام بدهید و رها کنید و دوباره ادامه بدهید باعث ایجاد احساس خستگی و ناکامی در شما میشود. این جمله را بارها شنیده اید"هر کاری اولش سخته" تا حالا ماشین هل دادید؟ وقتی میخواهید ماشین را هل بدهید سختترین قسمت لحظهی شروع حرکت است، ولی رفته رفته که ماشین شروع به حرکت میکند نیاز به انرژی کمتری دارید و با کمترین فشار ماشین به حرکت خود ادامه میدهد. تغییر در روش زندگی مانند هل دادن ماشین است. در لحظهی شروع تغییر، فشار و سختی زیادی را باید تحمل کنید ولی رفته رفته روح و جسم شما با شرایط جدید سازگار شده و این تغییر تبدیل به عادتی در زندگی شما میشود و این باید خواستهی اصلی شما باشد.
شاید چند روز اول سحرخیزی حس خوبی به شما ندهد و در طول روز کسل باشید؛ ولی بعد از گذشت چند روز میبینید که شبها زودتر به خواب میروید و خواب عمیقتری دارید و بدن شما با شرایط جدید سازگار میشود. بنابر این برای به وجود آوردن این تغییر در زندگیتان کمی به خودتان زمان بدهید.
سحرخیزی، چگونه؟
1. برنامهریزی: هر شب برای فردا و به خصوص ساعات اولیه صبح برنامهریزی جذّابی داشته باشید. اگر برای ساعات اولیه خود برنامهریزی نداشته باشید دل کندن از خواب کار سختی خواهد بود و لحظهی بیداری صبح سؤالی که درگیر ذهن شماست این است: "بیدار شم چیکار کنم؟" و اگر جواب قابل قبولی نیابید به راحتی سست میشوید. همیشه از شب قبل برنامهریزی برای فردای خود داشته باشید. سعی کنید برای ساعات اولیه کارهای جذّاب و لذتبخشی را انتخاب کنید چرا که تنها امید برای کسب لذت دیگری، میتواند به شما کمک کند تا از لذت خواب سحرگاهان بگذرید. کارهایی از قبیل ورزش، تفریح، پیادهروی و... حتی برای شروع میتوانید هر کاری که در شما ایجاد لذت میکند انجام دهید کارهایی از قبیل بازی یا تماشا کردن فیلم، وبگردی و ... تا بتوانید بر این فشار غلبه کنید و بعد از چند روز که بدن شما به ساعات جدید عادت کرد، وقت خودتان را برای انجام کارهای مفیدتر و بهینهتری سپری کنید.
2. برای خودتان تعهد ایجاد کنید: کاری انجام دهید که خودتان را به این ساعت متعهد کنید، تا صبح هنگام تعهد شما به آن کار شما را از سستی دور کند. برای مثال میتوانید با دوستی یا دوستانی برای ورزش یا پیادهروی و ... قرار بگذارید تا رفتن به سر قرار، شما را در غلبه بر تنبلی یاری کند. یا به همهی اعضای خانواده بگویید که با خود وعده سحر خیزی دارید و قطعاً به آن عمل خواهید کرد. با این روش ترس از شماطت و سرزنش اعضای خانواده، شما رایاری خواهد کرد. میتوانید قرارهای مهمتان را در ساعات اولیه صبح بگذارید تا انگیزهی کافی برای بیدار شدن داشته باشید. باید راه را برای تنبلی کردن بر خود ببندید.
3. تجسم: برای خودتان یک صبح عالی تجسم کنید. سعی کنید در تخیّل خود صبح را به بهترین شکل ممکن تجسم کنید؟
سحرخیز بودن تنبیه کردن خودتان نیست. اگر دلیل خوبی نداشته باشید از تخت جدا نمیشوید.
"وندرکم"
4. زمان: برای بیدار شدن زمان دقیقی را در نظر بگیرید و خودتان را به آن ساعت متعهد کنید چرا که نداشتن برنامهی دقیق زمانی، شما را به سستی میکشاند. به یاد داشته باشید هیچ وقت ساعت خودتان را دوباره کوک نکنید چرا که این کار، شما را از عادت به برنامهی جدید زندگی عقب میاندازد. بعد از مدتی سعی کنید خودتان قبل از زنگ ساعت بیدار شوید. برای تمرین دادن بدن همیشه رأس یک ساعت خاص بیدار شوید و ساعت بیدار شدن خود را تغییر ندهید.
5. به اندازهی کافی بخوابید: سعی کنید شبها هر چه زودتر به رختخواب بروید. یکی از عواملی که باعث میشود تا افراد با سحرخیزی مشکل داشته باشند؛ نداشتن خواب کافیست. با زودتر خوابیدن، بیدار شدن صبح برای شما چندین برابر آسانتر خواهد شد. سعی کنید تا دو ساعت قبل از خوابیدن چیزی نخورید، چرا که در غیر این صورت بدن شما درگیر هضم غذا خواهد بود و این امر باعث میشود تا در خواب شما اختلال ایجاد شود و زمان به خواب رفتن شما افزایش یابد. همچنین از قهوه استفاده نکنید زیرا کافئین موجود در قهوه باعث به وجود آمدن بیخوابی میشود.
6. بلافاصله از رختخواب دل بکنید: به محض بیداری از جا بلند شوید. به خودتان دروغ نگویید. اینکه مثلاً ده یا بیست دقیقه دیگر از جایم بلند خواهم شد، این کار نه تنها به شما کمکی نخواهد کرد بلکه دل کندن شما از رختخواب را سختتر خواهد کرد.
7. زنگ ساعت تان را تغییر دهید: هر چند روز یکبار صدای زنگ ساعت را تغییر دهید. چرا که هم صدای زنگ آزاردهنده میشود و هم بعد از مدتی زنگ ساعت دیگر نمیتواند شما را بیدار کند چون به آن عادت کرده اید. استفاده کردن از رادیو به جای زنگ ساعت هم بسیار متنوع است و هم ایجاد انگیزه در ترک تختخواب میکند. میتوانید از صدای طبیعت و آب و ... برای بیدار شدن استفاده کنید. بسیاری از گوشیهای موبایل دارای چنین امکاناتی هستند و صداهای آرامبخش و الهام گرفته از طبیعت برای بیداری صبح دارند و از صدای کم شروع میکنند و آرام آرام صدای زنگ آنها افزایش مییابد. در صورتی که از گوشی موبایل برای بیدار شدن استفاده میکنید حتماً آن را در حالت پرواز قرار دهید تا از شرّ آثار سوء امواج موبایل در امان باشید و همچنین گوشی را در محلی دورتر از محل خوابتان قرار دهید تا برای خاموش کردنش مجبور به ترک رختخواب شوید و خواب از سرتان بپرد.
8. روزهای تعطیل نیز سحرخیز باشید: بدن شما تلاش میکند هر روز خودش را با شرایط جدید وفق بدهد و درست زمانی که میخواهد این الگو تبدیل به بخشی از روال عادی بدن شود، همه چیز خراب میشود و سختی سحرخیزی همیشه گریبان گیر شما میماند.
9. برای خودتان انگیزه ایجاد کنید: مثلا روش درست کردن یک صبحانه خوب را یاد بگیرید و به خودتان قول یک صبحانه خوب بدهید. هیچ چیز به اندازهی انگیزه داشتن نمیتواند به شما انرژی کافی برای سحرخیزی بدهد.
ساعت خوابیدن و بیدار شدن افراد موفق جهان
نام |
سمت |
ساعت خواب |
ساعت بیداری |
تیم کوک |
مدیر عامل اپل |
9:30 شب |
4:30 صبح |
ریچارد برانسون |
موسس گروه ویرجین |
12 شب |
5-6 صبح |
بیل گیتس |
مؤسس مایکروسافت |
12 شب |
7 صبح |
آریانا هافینگتون |
مؤسس هافینگتون پست |
10 شب |
5 صبح |
جک دورسی |
مؤسس توئیتر |
10:30شب |
5:30 صبح |
تیم آرمسترانگ |
مدیر عامل AOL |
11 شب |
5 صبح |
ماریسا میر |
مدیر عامل یاهو |
12شب |
4-6 صبح |
هلنا موریسی |
مدیر عامل گروه نیوتن |
11شب |
5 صبح |
جف بزوس |
مدیر عامل آمازون |
10 شب |
5 صبح |
الون ماسک |
مدیر عامل تسلا موتور |
1 نیمه شب |
7 صبح |
جین آن گادیا |
مدیر عامل ویرجین مانی |
10:30 شب |
6:20 صبح |
تمرین عملی:
از همین امروز شروع کنید و با رعایت این 9 مورد زمان خوابیدن خود را متحوّل کنید. فقط کافیست یک هفته استمرار بورزید. به طور حتم بعد از یک هفته نتایج شگرفی در روحیه و نشاط فردی خود احساس خواهید کرد.
بخشی از کتاب لطفا جلوی موفقیت خود را نگیرید نوشته: مهندس امیر بهادر بهاری
یکی از الزامات رسیدن به اهداف در زندگی و مقابله با ترس ها و غلبه بر مشکلات زندگی، داشتن تصویر ذهنی درست و واقع بینانه از خود است. تصویر ذهنی صحیح، تصویری مثبت است که اعتماد به نفس شما را بشدت تقویت می کند و نجات بخش شما در مشکلات به ظاهر غیر قابل حل زندگی است. آنچه مانع غلبه اضطراب و استرس در مواقع بروز مشکلات می شود داشتن تصویر مثبت از خود است که سبب می شود به توانایی خود در غلبه بر موانع ایمان داشته باشید.
چگونه یک تصویر مثبت از خود خلق کنیم؟
ایجاد و تقویت تصور ذهنی مثبت از خود می تواند گره گشتی بسیاری از مشکلاتی باشد که به ظاهر غیر قابل حل هستند، کافیست با قدرت باور درونی خود را تقویت کنید و در مقابل مشکلات قد خم نکنید.
حال چگونه می توان باور مثبت درونی خود را تقویت کرد؟ در این مقاله به شما راهکارهایی ارائه می شود که از طریق آن تصویر ذهنی خود و نهایتا عزت نفس خود را تقویت کنید. پس با ما همراه باشید:
در درون همه ما دو گفتگوی درونی دائما در جریان است که از صبح تا موقع به خواب رفتن جریان درونی ذهن ما را هدایت می کنند. صدای درونی ای که دائما در حال تخریب و انتقاد از ماست و صدای دیگری که توانایی های مثبت مارا یادآور می شود.
اولین ندای درونی را ندای منتقد درون می نامیم که مدام در حال هشدار دادن، دیدن ایرادها و بزرگنمایی موقعیت های استرس زا و کوچک گردن توانایی های بالقوه شماست تا مانع از بالفعل آن ها شود.
صدای دیگر مربی درون شماست که دائما در حال تشویق و آرمان گرایی در زمینه توانایی های شماست.
منطقی ترین برخورد در مقابل نداهای درونی این است که در واقع هر دو صدا را ساکت کنیم و تصویری واقع بینانه از مسائل و توانایی های خود داشته و بر اساس آن عمل کنیم. اما این راهکار عملا غیر قابل اجراست چون ندای های درونی ما ساکت نمی شوند و در پس زمینه ذهن ما در جریان هستند، راه حل این است که هر وقت احساس کردید منتقد درون شما در حال یکه تازی است آگاهانه صدای او را ساکت کرده و مربی درون خود را به یاری بخوانید. پس از گذشت مدت زمانی ذهن شما تربیت شده و به سمت ایجاد تصویر سازنده از شما می شود.
همه انسان ها در خود نقاط ضعفی دارند که تمرکز روی آن ها می تواند تصور مخربی از خود را به آنها القا کند. برای حل این مشکل راه حل درست این است که با خود به گفتگو بنشینیم و بپذیریم که هیچ انسانی نسخه کامل از کمال نیست و همه انسانها دارای ضعف هستند. پس از برداشتن این گام می توانید ضعف های خود را دسته بندی کنید، ضعف های قابل برطرف کردن در مدت زمان مشخص و ضعف هایی که برای بر طرف کردن آنها نیاز به همپوشانی است. برای از بین بردن ضعف های غیر قابل حل در کنار کسانی قرار بگیرید که نقاط ضعف در شما، نقاط قوت در آنهاست. مثلا اگر مدیر موفقی هستید ولی در زمینه فروش از توانایی خاصی برخوردار نیستید می توانید یک بازاریاب حرفه ای استخدام کنید.
مسلما جریان زندگی شما سراسر شکست نبوده و مانند تمامی افراد دنیا در زندگی خود دستاوردهای مثبتی هم داشته اید. بیایید به جای تکیه بر شکست های خود بر دستاورد های مثبت خود هرچند کوچک باشند تکیه کنید. اگر یکبار موفق شده اید که کاری را به نحو احسن به سرانجام برسانید مسلما دوباره قادر خواهید بود که به موفقیت دست یابید.
با افرادی معاشرت کنید که مثبت نگر هستند، بعد از گذر مدت کوتاهی خواهید دید که منتقد درون شما آرام می شود و نگرش مثبت شما به زندگی رخدادهای مثبت را برای شما رقم خواهد زد.
بزرگترین بهانه برای یاس و از جا بر نخاستن برای رسیدن به موفقیت این است که ودتان را دوست ندارید. خودتان را دوست ندارید و خود را لایق زندگی بهتر نمی دانید. مدام در حال سرزنش خود هستید و موقعیتی که در آن قرار دارید را لیاقت خود می دانید. همه انسانها در روی زمین مرتکب اشتباه می شوند، اما اینکه خود را بخاطر اشتباهات گذشته خود لایق موفق شدن نبینید اشتباهی است که بخاطر دوست نداشتن خود رخ می دهد. بیایید اشتباهات خود را بپذیرید و خود را دوست داشته باشید، عاشق خود شوید. به نظر خنده دار است اما برای خود بدون دلیل پاداش قائل شوید، با خودتان وقت بگذرانید و خودتان را محکوم به غوطه ور شدن در شرایط نا به سامان ندانید.
نکته های گفته شده در این مقاله نکاتی بسیار کاربردی هستند که بدون صرف زمان و هزینه مهمترین زمینه را برای رسیدن شما به زندگی ایده آل ایجاد می کنند.
برگرفته از کتاب "لطفا جلوی موفقیت خود را نگیرید"
اعتماد به نفس نوعی اعتماد به تواناییها و افتخار کردن به خود میباشد. بیشتر مردم فکر میکنند که اعتماد به نفس یعنی ایمان و اعتقاد نسبت به موفّقیتهایی که در کارها به دست میآورند، ولی در واقع میزان اعتماد شما به خود و تواناییهای شما میزان اعتماد به نفس شما را مشخص میکند. اعتماد به نفس یعنی دیدن خود به عنوان فردی با کفایت و توانمند و منحصر به فرد. یعنی فردی که توانایی لازم برای تسلّط بر امور زندگی خود را داشته باشد. آیا شما نظر مساعدی نسبت به خود دارید؟ خود را چگونه انسانی میدانید؟ آیا به خود احترام میگذارید؟ اگر پاسخ شما مثبت است شما سطح خوبی از اعتماد به نفس در خود دارید. اطرافیانتان در مورد شما چه توصیفی دارند؟ آیا شما را انسانی سست و بیاراده میدانند یا قوی و بااراده؟ شما ممکن است در یک زمینه ضعف داشته باشید و در زمینهای دیگر به تواناییهای خود ایمان داشته باشید. پس قبل از هر کاری باید بدانید در کل در چه سطحی قرار دارید.
موانع رسیدن به اعتماد به نفس
موانع رسیدن به اعتماد به نفس بیشتر درونیاند تا بیرونی. موانع بیرونی شامل اطرافیان، محیط خانواده و اجتماع هستند. افرادی که به نوعی آیهی یأس میخوانند و انرژی منفی متصاعد میکنند یا تاوان شکستهایشان را از شما میگیرند و هر لحظه در گوش شما زمزمه میکنند که تو نمیتوانی و در حد توان تو نیست و ...
تغییر در این گونه افراد بسیار دشوار است و بهترین راه کم کردن ارتباط با این افراد و برقراری ارتباط با افراد موفّق و مثبتاندیش میباشد.
ولی موانع درونی که تأثیر بیشتری در اعتماد به نفس افراد دارند مربوط به باورها و طرز تفکر هر شخص میشود که کاملاً قابل تغییر و در حیطه اختیار خود شخص هستند.
راههای افزایش اعتماد با نفس
1. تصویر ذهنی: سعی کنید تصویر ذهنی خوبی از خودتان بسازید. به نکات مثبت خود فکر کنید. موفّقیتها و دستاوردهایی که تاکنون داشتهاید را به خود یادآوری کنید. با خودتان مهربان باشید و خود را با صفات مثبت و خوب تفسیر کنید. هر بار که باور منفی در خودتان یافتید فوراً با صدای بلند خصوصیتی مثبت از خود را به زبان بیاورید تا اثر این تصور را در خود کمرنگ کنید.
2. میزان عزت نفس را در خودتان افزایش دهید: چقدر برای خودتان ارزش قائل هستید. وقتی تنها هستید چه غذایی میخورید؟ در چه ظرفی غذا میخورید؟ چه لباسی میپوشید؟ آیا خود را لایق پوشیدن لباس تمیز و آراسته میدانید؟ آیا ظروف چینی شیک فقط برای مهمان است؟ غذای خوب چطور؟ خودتان را عزیز بدانید. وقتی خود شما برای خودتان ارزشی قائل نباشید چگونه انتظار دارید که دیگران برای شما ارزش قائل باشند. هرگز قدر و منزلت خودتان را در زمان تنهایی پایین نیاورید. شما لایق بهترینها هستید. پس:
• خودتان را از داشتن هیچ چیز محروم نکنید.
• با هر کسی رفت و آمد نکنید.
• هر غذایی را نخورید.
• هر لباسی را نپوشید.
• هر رفتاری را تحمل نکنید.
• هر کسی را دعوت نکنید.
• هر دعوتی را قبول نکنید.
3. ناکامیهای زندگی خود را بپذیرید: آگاهی و شناخت واقعیتها و محدودیتهای موجود در زندگی شما، میتواند تصویری واقعبینانه از شرایط به شما ارائه کند. شکستهای خود را مخفی نکنید آنها را هوشمندانه بپذیرید و از تجربیاتی که به دست آوردهاید به عنوان یک گنج و آموخته استفاده کنید.
4. مسئولیتپذیری: جاخالی ندهید اگر شرایط برای تجربه کردن هست، به دست بیاورید. اگر سختی هست، تحمل کنید و اگر دانشی لازم است بیاموزید. فرد با اعتماد به نفس، مسئولیتهای فردی و اجتماعی خود را با اطمینان میپذیرد و از هر گونه تنبلی و سستی دوری میکند.
5. افزایش اطلاعات: تا میتوانید در زمینههای مختلف شغلی، حرفهای و هر کار دیگری که در صدد انجام آن هستید اطلاعات به دست بیاورید. هر روز چیزی به آموختههای خود بیافزایید و بدانید که ضعف علمی و اطلاعاتی، یکی از بزرگترین عوامل تضعیف اعتماد به نفس میباشد.
6. ارتباط با خدا: ارتباط با خدا و توکل به او مهمترین عامل در افزایش اعتماد به نفس در هر فردی میباشد. اتکال به خدا، باعث بینیازی از غیر و استقلال در شخصیت شما میشود و باعث افزایش اعتماد به نفس در شما می شود. این ارتباط روحی نوعی حمایت از جانب پروردگار در شما ایجاد میکند که به تنهایی میتواند اعتماد به نفس را در شما تا حد بسیار زیادی افزایش دهد.
7. مقابله با ترس: دربارهی چیزهایی که از آنها میترسید فکر نکنید و بیدرنگ شروع به عمل کنید و به ترستان با قدرت حمله کنید. خواهید دید که مشکل خیلی کوچکتر از تصورتان بوده و ترستان به سرعت از بین خواهد رفت.
8. حذف جملات منفی: جملات و پرسشهایی که بیانگر بدشانسی و یا بیکفایتی شماست را به کلمات و جملات مثبت بدل کنید. هیچ وقت نگویید من شانس ندارم و یا چرا همیشه برای من این اتّفاق میافتدو ... همیشه از الفاظ مثبت در شروع هر کاری استفاده کنید و بدانید تکرار الفاظ مثبت، تصویر ذهنی شما را نسبت به خودتان بسیار مثبتتر خواهد کرد.
9. شکرگزار باشید: نعمتهایی که خدا به شما ارزانی داشته را ببینید و قدردان باشید. وجود روحیه شکرگزاری در ضمیر ناخودآگاه شما ایجاد حس موفّقیت میکند. چرا که حتماً دستاوردی دارید که خدا را برای داشتن آن سپاس میگوئید.
10. تجسم هدف: هر نتیجهای را که میخواهید به دست بیاورید تجسم کنید. این کار به شما کمک میکند تا همهی تلاش و انرژی خود را روی آن کار متمرکز کنید و تمرکز روی هر کاری نیروی شما را دو چندان میکند.
11. دست از سرزنش خود بردارید: غصهی گذشته را خوردن و دائماً به یاد اشتباهات بودن، میزان اعتماد به نفس شما را کاهش میدهد. خودتان را سرزنش نکنید افسوس خوردن باعث میشود که شما دیگر خودتان را باور نداشته باشید.
12. خودتان را با دیگران مقایسه نکنید: شرایط زندگی دیگران، میزان هوش، تحصیلات، سن و سال و ... در انسانها متفاوت است. هیچگاه خودتان را با دیگران مقایسه نکنید و بدانید شاید اگر آنها جای شما بودند به اندازهی شما موفّق نبودند. هر کسی در زمینهای موفّقتر است. همیشه خودتان را با گذشته تان مقایسه کنید و یا کسی که می خواهید بشوید.
یادتان نرود که در زندگی باید به "یک چیز" ایمان داشته باشید، به شجاعتتان، به سرنوشتتان، به زندگیتان و یا هر چیز دیگری...
"استیو جابز"
تمرین عملی:
لیستی از موفّقیتها و دستاوردهایی که تاکنون به دست آورده اید بنویسید. مهم نیست که چقدر کوچک یا بزرگ باشند. لیستی دیگر از تواناییهایی که خداوند در وجود شما قرار داده بنویسید. لیست را محدود نکنید با دقت هر نکته مثبتی که در وجود شماست را یادداشت کنید و چیزی را از قلم نیاندازید. این لیست را در کنار لیست اهداف خود قرار دهید و هر از چندگاهی آن را مطالعه کنید. شاید در انتها باور نکنید که چقدر نکات مثبت در شما وجود دارد که اطلاع از وجود این نکات مثبت در کنار هم میتواند به افزایش سطح اعتماد به نفس شما کمک کند.
برگرفته از کتاب "لطفا جلوی موفقیت خود را نگیرید" نوشته: مهندس امیر بهادر بهاری
به طور حتم شما هم مثل بسیاری از افراد برای انجام کارهای خود وقت کم میآورید و آرزو میکردید که ای کاش زمان بیشتری در اختیار داشتید. به شما پیشنهاد میکنم مدیریت زمان را بیاموزید. مدیریت زمان مهارتی است که به شما کمک میکند از زمان خود بهترین استفاده را ببرید. مجموعهای از راهکارها برای اختصاص زمان به مهمترین کارها و جلوگیری از هدر رفتن زمان را مدیریت زمان گویند. برای موفّقیت در زمینهی کار و زندگی استفادهی مؤثّر و مفید از زمان امری واجب و اجتنابناپذیر است. وقت طلاست و زندگی بزرگترین سرمایهی ماست. طبق تحقیقات، هر انسان معمولی فقط بین 30 تا 40 درصد از وقت و فرصت خود را استفاده میکند و 60 تا 70 درصد از زندگی خود را تلف میکند. قسمت عمدهای از بزرگترین سرمایهی انسانها به هدر میرود به این دلیل که مردم در زندگیشان اهداف مشخص و برنامهریزی و اولویتبندی ندارند. پس توجه داشته باشید تنها زمانی میتوانید در مدیریت زمان موفّق باشید که اهداف خود را مشخص کرده باشید. آنچه باعث شد آنتونی رابینز در طی کمتر از 5 سال به همهی آرزوهای خود دست یابد هدفگذاری و رویاپردازی بود. او در سن 22 سالگی در یک آپارتمان 45 متری و در فقر کامل زندگی میکرد، به گفتهی خودش ظرفهایش را در وان حمام میشست و وزنش بالای 120 کیلو بود و زندگی مجردی و فقیرانهای داشت. ولی او با یک هدفگذاری جاهطلبانه و قابل حصول، صاحب ویلایی زیبا در ساحل دریا و نزدیک جنگل، همسری زیبا و شایسته، سلامتی و وزن ایدهآل، اتومبیل گران قیمت، قدرت و محبوبیت شد. پس قبل از مطالعه این فصل و انجام تمرینات حتماً اهداف خود را به طور کامل و مشخص تعیین کرده و نوشته، سپس این فصل را مطالعه کنید و تمرینات مربوط به مدیریت زمان را انجام دهید. تجربه نشان داده که هرچه تلاش بیشتری برای برنامهریزی بکنیم در هنگام عمل، زمان کمتری مورد نیاز است و در نهایت زمان ذخیره می شود.
"هر دقیقه زمانی که ما صرف برنامهریزی میکنیم در هنگام عمل 10 دقیقه زمان صرفهجویی خواهد شد."
(برایان تریسی)
برنامهریزی روزانه 10 تا 12 دقیقه بیشتر وقت شما را نخواهد گرفت. مهمترین اصل در برنامهریزی نوشتن برنامه است و بهترین زمان برای نوشتن برنامهی هر روز، شبِ قبل آن روز میباشد. قبل از اینکه به خواب بروید مطمئن شوید که برای روز بعد آمادهاید و وقتی که بیدار میشوید دقت کنید چه کارهایی را میخواهید انجام بدهید.
"برنامهریزی آوردن زمان آینده به حال است تا بتوانید همین الان کاری برای آن انجام دهید."
(آلن لاکین)
چرا باید برنامه را بنویسیم؟
• با نوشتن برنامه، اشراف کامل به کارهای در دست اقدام دارید و دقیقاً میدانید که با چه حجمی از کار روبرو هستید.
• با نوشتن برنامه، دیگر محال است که چیزی را فراموش کنید.
• هنگام نوشتن با اولویتبندی که انجام میدهید مشخص میکنید که کدام کارها باید اول انجام شود.
• وقتی از شب قبل برنامه را نوشتید، ضمیر ناخودآگاه شما هنگامی که در خواب هستید کارهای روزانه شما را در ذهن شما شبیهسازی میکند و باعث میشود که تحریکات درونی و روانی برای انجام کارها در شما ایجاد شود.
• نوشتن برنامه باعث کم شدن بار روی حافظه شماست.
• با نوشتن، اصرار و پافشاری بیشتری برای انجام کارها و خالی کردن لیست نوشته شده خواهید داشت.
• تواناییهای شما را در امکان یا عدم امکان انجام کارهای مختلف نشان خواهد داد.
"وارد عمل شدن بدون برنامهریزی علت همهی شکستهاست."
(آلکس مک کنزی)
اولویتبندی کارها
ما در طول روز کارهای زیادی را انجام میدهیم که هر کدام برای ما اهمیّت گوناگونی دارند، بعضی از این کارها ما را به اهدافمان نزدیکتر میکنند و بعضی دیگر از درجه اهمیّت کمتری برخوردارند و بعضی دیگر شاید فقط اتلاف وقت باشند. وقتیاهدافتان را دقیق مشخص کرده باشید میتوانید کارهای روزمره خودتان را از لحاظ اهمیّت و اولویت، درجهبندی کنید و بیشتر وقت خود را صرف کارهایی بکنید که شما را به اهدافتان نزدیکتر میکنند. برای همین میتوانید فعالیّتهای خود را به چهار دسته تقسیم کنید: A B C D
A کارهای مهم و اضطراری
این دسته از کارها هم بسیار مهم هستند و هم باید در اسرع وقت انجام شوند. برای مثال واریز مبلغ چک در آخرین روز و یا تغییر ناگهانی تاریخ امتحان و ... که همگی نیازمند یک اقدام سریع و دارای اهمیّت خاصی میباشند.
B کارهای مهم و غیراضطراری
کارهایی جزء این گروه هستند که با وجودی که محدودیت زمانی ندارند ولی شما را برای رسیدن به اهدافتان یاری میکنند و از اهمیّت بالایی برخوردارند. مجبور نیستیم این کارها را همین الان انجام دهیم ولی باید در لیست نوشته و انجام شوند. این کارها باید فقط توسط خود شما انجام شوند مثل شرکت در کلاس درس، مطالعه، یادگیر
C کارهای غیر مهم و اضطرار
این گونه کارها نه تنها مهم نیستند و شما را در راه رسیدن به اهدافتان یاری نمیکنند بلکه مانع کارهایی میشوند که شما را به اهدافتان نزدیک میکنند و در شما ایجاد اضطراب میکنند. مثلاً دوست یا همسر شما به شما زنگ میزند که همین الان با هم به سینما یا خرید برویم و ...
D غیر مهم و غیراضطراری
کارهایی در این گروه قرار میگیرند که نه مهم هستند و نه محدودیت زمانی دارند که انجام دادن یا ندادن آنها چه حالا چه بعداً هیچ سودی به حال شما ندارند و بیشتر جنبهی تفریح و وقتگذرانی دارند. مثل دیدن سریال و ...
وقتی لیست خود را کامل کردید؛ کنار هر کار با گذاشتن یک علامت آن را در دستهبندی مورد نظر قرار دهید و پس از انجام کار روی آن خط بکشید. میتوانید برای نوشتن لیست و برنامه از گوشی موبایل و یا تبلت و نرمافزارهای مخصوص به این کار که بسیار عالی طراحی شدهاند استفاده کنید.
"نخستین قانون موفّقیت تمرکز است. یعنی همهی نیروهای خود را روی یک نقطه متمرکز کنید و مستقیماً به سراغ همان نقطه بروید و به چپ و راست منحرف نشوید."
(ویلیام ماتئوس)
کارها را واگذار کنید
با واگذار کردن کارهای کماهمیّت به دیگران وقت خود را برای انجام کارهای مهم باز کنید.
"اگر کسی میتواند کار شما را تا 70 درصد کیفیت کار شما انجام دهدکار را به او واگذار کنید."
(برایان تریسی)
عوامل اتلاف زمان
مهمترین رکن در مبحث مدیریت زمان شناسایی عوامل اتلاف زمان است چرا که زمان بسیار زیادی در زندگی روزمره تلف میشود و در واقع صرف هیچ کاری نمیشود و یا تمرکز شما را برای انجام بقیه کارها کم میکنند. با شناخت و حذف این عوامل میتوان زمان بسیار زیادی در طول روز برای انجام کارهای مهم به دست آورد. برخی از سارقین زمان عبارتند از:
• تلفن و موبایل
• مهمانهای ناخوانده
• تلویزیون و رادیو و ...
• صحبتها و مکالمات کم اهمیّت
• مطالعه مطالب کم اهمیّت و غیرضروری
• اینترنت گردی بیهدف از قبیل تلگرام، فیسبوک و اینستاگرام و ...
• نداشتن توانایی نه گفتن در برابر خواستههای نابجا
• عادت به این دست و آن دست کردن
• عدم داشتن توانایی تمرکز روی کارها
• نداشتن نظم عمومی در زندگی از قبیل گم کردن وسایل و ...
• عدم داشتن مهارت در کارها که به دوبارهکاری ختم میشود.
• عدم واگذاری کارها به دیگران
با شناسایی و حذف این عوامل به خودی خود، وقت بسیار زیادی برای انجام کارهای مهم و مفید ایجاد خواهید کرد.
یک نکته: حتماً در برنامهریزیهای روزانه و هفتگی خود زمانی را برای تفریح و استراحت و ورزش قرار دهید. به خاطر داشته باشید تفریحات ایجاد روحیهی شاد در شما میکنند و باعث میشوند با انرژی بیشتری به کارها بپردازید و در واقع باطریهای خودتان را شارژ کنید. میتوانید این زمان را به هر کاری که به آن علاقه دارید اختصاص دهید. فقط ببینید چه کاری در شما حس خوبی ایجاد میکند و شور و شعف را در شما بر می انگیزاند. تماشای تلویزیون، کوهنوردی، مسافرت، گردش با خانواده و ...
تمرین عملی:
همین الان یک لیست تهیه کنید و در آن کارهایی را که فردا باید انجام دهید را یادداشت نمایید. لیست، جایی دم دستتان باشد تا هر لحظه که کاری به ذهنتان رسید آن را بلافاصله یادداشت کنید، برای انجام این کار میتوانید از گوشی موبایل و نرمافزارهای مخصوص به این کار استفاده نمایید تا همیشه و هر لحظه به آن دسترسی داشته باشید. سپس برای هر کاری اولویت موردنظر را مشخص کنید. فردا صبح زمانی که شروع به انجام کارها می کنید از گزینه A شروع کرده و سپس B و به همین ترتیب. هر کاری که انجام شد روی آن خط بکشید و در نهایت هر شب عمل خود را مورد ارزیابی قرار دهید تا نقاط ضعف و قوت خود را بشناسید.
برگرفته از کتاب "لطفا جلوی موفقیت خود را نگیرید" نوشته: مهندس امیر بهادر بهاری
یکی از مهمترین نیازهای انسان امروزی، که به نوعی مهمترین ابزار قدرت در مسیر پیشرفت تلقی می شود، توانایی برقراری ارتباط با دیگران، متقاعدسازی و نفوذ کلام است. این قدرت سالیان دراز است که همه عرصه های زندگی بشر را در گرو خود دارد. از مسائل سیاسی و تبلیغاتی گرفته تا مسائل روزمره اجتماعی.
حتما برای شماهم پیش آمده که در جمعی قرار بگیرید که حرف شخص خاصی سندیت داشته باشد، آن شخص به ظاهر فردی معمولی و شاید دارای توانایی هایی مشابه خود شما و سایرین باشد اما نکته اساسی که سبب پذیرش حرف آن فرد در میان سایرین می شود بی گمان توانایی متقاعدسازی و قدرت نفوذ کلام آن فرد است.
فن مجاب کردن مهمترین تکنیک برای تعامل با دیگران، ارتباط با خانواده، تجارت و فروش و در کل همه مواردیست که در رابطه با دنیای اطراف مورد نیاز ماست. پس مسلما ارزش این را دارد که برای یادگیری آن وقت قائل شویم. در این مقاله به شما تکنیک هایی را آموزش می دهیم تا بتوانید مهارت نفوذ کلام را در خود بهبود ببخشید و شاهد تغییرات مثبت دنیای اطرافتان باشید.
برگرفته از کتاب "لطفا جلوی موفقیت خود را نگیرید"
یکی از مهمترین موانع بر سر راه موفقیت و در واقع عامل بزرگ بدبختی بشر، بهانه تراشی است. ما بهانه می آوریم تا از قدم گذاشتن در مسیر ناشناخته ها امتناع کنیم. از شنبه شروع می کنم! همیشه راهی هست که از زیر بار مسئولیتی که زندگی آینده ما را می سازد شانه خالی کنیم پس بهتر است بهانه های خود را بشناسیم و برای رسیدن به هدف هایمان بهانه ها را خط بزنیم. همیشه بهترین راه برای حل یک مشکل بررسی تمام ابعاد آن مشکل و شناخت آن است. بهترین راه مواجهه با بیماری بهانه تراشی این است که علت های آن را در درون خود ریشه یابی کنیم.
چرا بهانه می آوریم؟
رایج ترین ریشه های بهانه تراشی عبارتند از:
شناخت صحیح از اختلالات شخصیتی و روانشناسی و انواع آن ها می تواند مهمترین کلید برای تنظیم چگونگی رفتار و واکنش با افراد دارای این اختلالات باشد. آگاهی به موقع از بروز این اختلالات می تواند تاثیر به سزایی در کنترل و درمان این اختلالات باشد. اختلال شخصیت را می توان به شیوه زیر تعریف کرد: الگوی پایداری از رفتار که با شرایط فرهنگی مورد انتظار از فرد متفاوت است و شروع این رفتار غیر قابل انعطاف از اوایل بلوغ و نوجوانی آغاز و در طول زمان پایدار و به آسیب روحی فرد منجر میشود.
علت بروز اختلال شخصیت در افراد چیست؟
عده ای بروز اختلال شخصیت را تاثیرات بیولوژیکی یا ژنیتیکی و عده ای آن را ناشی از تجربیات اولیه ای که مانع رشد عادی الگوی فکری و رفتاری شده اند می دانند. با وجود اختلاف نظر بر سر عوامل بروز اختلال شخصیت این احتمال وجود دارد که علت شکل گیری اختلال شخصیت ترکیبی از عوامل ژنتیکی و متغیرهای محیطی باشد.
چطور می توان اختلال شخصیتی را تشخیص داد؟
تشخیص اختلال شخصیتی دارای نشانه های کلی است: الگوی رفتاری مزمن و فراگیر، تاثیر بر جنبه های مختلف زندگی فرد مانند روابط اجتماعی و کاری و...، پایداری در الگوهای رفتاری، بروز از اوایل نوجوانی و بلوغ، تاثیر بر افکار، هیجانات و کنترل امیال.
انواع اختلال شخصيت:
پارانویید یا بدبین: ویژگی اصلی این اختلال بی اعتمادی و وجود شک غیر منطقی و حساسیت بیش از اندازه به دیگران است.
اسکیزوئید یا منزوی: گوشه گیر، خجالتی، منزوی و در برقراری ارتباط با دیگران مشکل دارند و گاها سرد مزاج هستند.
وسواسي: در رفع نیازهای طبیعی خود سخت گیر هستند، دارای عادت خشک، کمال گرا و مردد هستند.
هیستریک یا نمایشی: افراد دارای این اختلال افرادی به دنبال جلب توجه، زود رنج، عاطل و باطل، به دنبال تشویق، فاقد استقلال شخصیتی و بلوغ فکری هستند.
افراد نارسیستیک یا خود شیفته: خواستار توجه دیگران هستند و خود را شایسته این توجه می دانند و دارای حس خود باوری بیش از اندازه و قدرت طلب هستند.
اجتنابی یا دوری گزین: وابسته و گوشه گیر و دارای اعتماد به نفس پایین، افراد دارای این اختلال ترس شدیدی از رد شدن توسط دیگران دارند.
وابسته: این افراد فاقد اطمینان، بی تفاوت، اهل قهر، بدخلق، سهل انگار و ترس از قبول مسئولیت، ناتوان در تصمیم گیری و پذیرای نظرا دیگران، دارای شخصیت استدلالی هستند.
آنتی سوشیال یا ضداجتماع: افراد دارای این اختلال افراد بی نظم، بی عاطفه، بی اهمیت نسبت به ارزش های اجتماع، خود پسند.
شخصیت بینابینی: افرادی هستند که ثبات شخصیتی ندارند، احساسات خود را در زمان مناسب بروز نمی دهند، اختلال هویتی دارند و دچار مازوخیسم یا خودآزاری هستندو ممکن است اقدام به خودکشی یا خود زنی کنند.
هیچ چیز دردآورتر از اضطراب ناشی از اهمال کاری نیست. حتماً برای شما هم پیش آمده با وجودی که ضرورت انجام کاری را میدانید و میل به انجامش دارید ولی با این حال انجامش را به تعویق میاندازید و وقت را هدر میدهید. گویی نیرویی مانع شروع فعالیت شما میشود. با خود میگویید: «میدانم که باید فلان کار را انجام دهم ولی باشد برای بعد» و کمتر روزی وجود دارد که در آن اهمالکاری نکنید. به تعویق انداختن کارها بلایی است که به صورت دائم یا موقت گریبانگیر هر شخص میشود.
تنبلی چیست؟
تنبلي يعني به آينده موکول کردن کارهايي که تصميم به انجام آنها در زمان مشخصي گرفتهايم يا فراموش کردن اهدافی که به دليل نداشتن تلاش کافي به آنها نرسيدهايم. تنبلي يکي از عادتهاي ناپسند است که افراد به خاطر لذت راحتطلبي به آن دچار ميشوند. شاید بتوان گفت کم و بیش 95 درصد مردم به این عارضه مبتلا هستند.
چند نمونه از اهمالکاری و تنبلی متداول
1. به تعویق انداختن نماز اول وقت
2. درس نخواندن تا شب امتحان
3. اصرار به ادامه دادن روابطی که نابسامان شده مانند مجرد یا متأهل ماندن فقط به این امید که شاید اوضاع بهتر شود.
4. ادامه دادن به شغلی که امکانی برای رشد و پیشرفت ندارد.
5. بیتوجهی به اعتیادهایی از قبیل الکل، سیگار، قرصهای آرامبخش و مواد مخدر و ...
6. به تعویق انداختن رژیم غذایی و ورزش که بارها و بارها برای فردا برنامهریزی میکنیم که فردا شروع خواهم کرد و فردا هرگز نخواهد آمد.
7. عقب انداختن کارهای خیلی دشوار یا خیلی سهل مانند مرتب کردن قفسه ها یا نظافت اتاق و ...
8. به تعویق انداختن تعمیر و سرویس وسایل خانه، ماشین و ...
9. به تعویق انداختن کارها به بهانه خستگی یا خواب.
عوارض تنبلی
1. کاهش اعتماد به نفس: وقتی هر کاری را در آخرین لحظه با نهایت استرس انجام میدهید یا نیمهکاره رها میکنید؛ حسی از ناتوانی و یأس وجود شما را فرا میگیرد. چیزی در درون شما میگوید که تو نتوانستی فلان کار را تمام کنی و یا تو ضعیف و ناتوانی، چون به سختی آن کار را به اتمام رساندی. بنابراین نمیتوانی از پس کارهای سختتر بربیایی و این احساس باعث تضعیف روحیه و اعتماد به نفس در شما میشود.
2. از بین رفتن بازدهی: هنگامی که کاری را در آخرین زمان ممکن انجام میدهید علاوه بر اینکه موج زیادی از استرس را تحمل کردهاید؛ دیگر نمیتوانید با لذت آن وظیفه را انجام دهید و بالاجبار و به ناچار خود را مجبور به انجام کار میکنید و قطعاً از کیفیت و بازدهی کار به شدّت کاسته خواهد شد.
3. از بین رفتن اهداف: به تعویق انداختن کارها باعث میشود نتوانید اهداف خود را در زمان مقرر محقق کنید، در نتیجه باور خود را برای رسیدن به اهداف بالاتر از دست میدهید و نبود باور جهت تحقق اهداف، بزرگترین مانع برای رسیدن به اهداف میباشد.
4. از دست دادن فرصتها: در زندگی همهی ما فرصتهای کوچک و بزرگی برای رشد و پیشرفت به وجود میآید که در صورت تعلل، به راحتی از دست میروند. مانند فروش رفتن اتومبیل مورد علاقه شما، اجاره رفتن مغازه ای که می خواستید اجاره کنید، اتمام مهلت استخدام یا کنکور و ...
علل تنبلی
1. نداشتن هدف: داشتن هدف به شما انرژی و انگیزهی بسیار زیادی برای تلاش و فعالیت مستمر و جنگیدن با سختیها و انجام کارهای سخت میدهد. بیهدفی یکی از بزرگترین علل تنبلی و اهمالکاریست.
2. لذتجویی: بعضي افراد با اين تفکرات اشتباه که حال را بايد غنيمت شمرد و از آن لذت برد به انجام کارهاي ديگر تمايلي ندارند. لذت در خوشگذرانی، رکود، عدم قبول مسئولیت و تنبلی است. مغز انسان بسیار لذت جوست و شما را به سمت تنبلی هدایت خواهد کرد مگر اینکه لذت بزرگتری بیابید تا برای رسیدن به آن شما را هدایت کند.
3. کمال گرایی: افراد کمالگرا به دلیل اینکه دوست دارند هر کاری را به بهترین شکل ممکن و بینقص انجام دهند از انجام کارهایی که فکر میکنند ممکن است در انجام آن ضعفهایی داشته باشند، سر باز میزنند.
4. کوچک و بزرگنمایی کارها: درشت نمايي و ريزنمايي کارها هم باعث تنبلي در انجام کارها ميشود. بعضي افراد انجام بعضي کارها را در ذهنشان آن قدر بزرگ ميکنند که از مواجهه شدن با آن ترس دارند و گاهي هم بعضي کارها را آن قدر کم اهميت و ساده ميبينند که مدام زمان انجام آن را به تعویق مياندازند.
5. بیماریهای جسمی: گاهی کمکاری و تنبلی ناشی از بیماریهای جسمی از قبیل دیابت، کمکاری تیروئید و مخصوصاً کمخونی مزمن میباشد. بیماریهایی از این دست باعث تحلیل انرژی و یا ایجاد خستگی می شوند و ناخواسته رفتارهایی توام با تنبلی ایجاد می کنند.
6. تربیت والدین: متأسفانه بعضی از پدر و مادرها با رفتارشان فرزندانشان را تنبل بار میآوردند. والدینی که هیچگونه وظیفه و مسئولیتی را به آنها واگذار نمیکنند، ناخودآگاه فرزندانشان را تنبل و تنپرور بار میآورند و چنان امکانات رفاهی برایشان مهیا میکنند که آنها را تشویق به تنبلی میکنند.
7. کمبود اعتماد به نفس: کمبود اعتماد به نفس مانع از انجام فعالیت و تلاش در کارهاست و باعث کمتحرکی و بیمیلی به انجام کار و فعالیت میشود. چرا که فرد احتمال شکست و نقص در کار را بالا میبیند؛ بنابراین برای تحمل نکردن ناملایمات ناشی از شکست و سرزنش دیگران، تمایلی به تلاش از خود نشان نمیدهد.
8. ویژگی اجتماعی: متأسفانه تنبلی اجتماعی یکی از مهمترین ویژگیهای رفتاری ناپسند ایرانیان است. معضلاتی از قبیل آمار بالای مشاهده تلویزیون به جای کتاب خوانی، تمایل زیاد به استخدام در دستگاههای دولتی و عدم تمایل برای کسب مهارت و تخصص و کارآفرینی، عدم تمایل به درس خواندن در مدارس و دانشگاهها، عدم تمایل به انجام وظایف کارمندان در ادارات و از همه بدتر وجود تعطیلیهای بیدلیل و فراوان سالانه و پدیدهای به نام بین التعطیلی چنان که رئیس مرکز اطلاعرسانی و روابط عمومی آموزش و پرورش طی مصاحبهای اعلام کرد هر روز تعطیلی مدارس، برای کشور ۱۲۰ میلیارد تومان ضرر به دنبال دارد. متأسفانه باید گفت بر اساس برخی آمار، شیوع تنبلی در ایران بعد از برخی از کشورهای آفریقایی و عراق بیشتر از حد رایج و مطلوب در جهان است.
9. فرار از فعالیتهای ناخوشایند: فرار از فعالیتهای ناخوشایند و سخت، خصلتی است که منتهی به تنبلی خواهد شد. طفره رفتن از روبهرو شدن با شخصی خاص یا برجسته و یا ماندن در انتظار فرصت مناسب، نمونه بارز فرار از فعالیت ناخوشایند میباشد.
10. جلب احساس دلسوزی، همدردی و ترحم دیگران: در کمال تاسف تمایل به جلب حس ترحم و دلسوزی دیگران گاهی موجب جذب شکست و ناکامی به صورت ناخودآگاه میشود.
آدمها تنبل نیستند فقط هدفهای ضعیفی دارند.
"برایان تریسی"
راههای مقابله با تنبلی
1. تعیین هدف: شاید مهمترین کاری که بتوانید در راه مقابله با تنبلی انجام دهید تعیین اهدافی باشند که به اندازهی کافی انگیزه بخش باشند. اهدافی که به شما شور و انرژی فعالیت و مبارزه با سختیها و مشکلات را بدهند و شما را مصمّم به تلاش بیشتر کنند.
2. ورزش: بیشک ورزش در راستای حذف تنبلی بسیار مؤثّر خواهد بود.ورزش به شما کمک میکند تا از حالت سستی و رخوت خارج شوید و روحیهی جنگجویی و مبارزه با مشکلات در شما به وجود بیاید.
3. حذف باید: به جاي استفاده از واژه «بايد» براي انجام کارها، سعي کنيد مزاياي ملموس و منطقي آن کار را در ذهن خود برجسته کنيد. ذهن ناخودآگاه شما، از حس تحکم و اجبار بيزار است.
4. جایزه: برای انجام هر کار کوچک و بزرگی به خودتان جایزه بدهید و حتماً به قول و پاداشی که به خود دادهاید عمل کنید. به عنوان مثال برای انجام کارهای کوچکی چون مرتب کردن و نظافت خانه به خودتان یک فنجان قهوه داغ جایزه بدهید. با ادامهی این روند، مکانیسم لذت و پاداش در هنگام انجام کارها در شما فعال میشود و میل به انجام کارها در درونتان به سرعت افزایش مییابد.
5. پرهیز از پرخوری: پرخوری شما را سنگین و کند میکند و میل به انجام کارها و فعالیت را در شما کم میکند. حکیم دانشمند بوعلیسینا میفرمایند: هر چیزی کمش داروست، به اندازهاش غذاست و زیادش سم است.
6. قدم اول نصف راه است: قدم اول را قاطع و محکم بردارید. بیشک قدم اول نیمی از راه است. کار را از هر جایی که احساس میکنید برایتان راحتتر است شروع کنید. وقتی درگیر کار شدید دیگر برایتان سخت است که آن را نیمهکاره رها کنید. مثل هل دادن ماشین که فقط لحظهی شروع آن دشوار است و پس از به حرکت در آمدن با فشار خیلی کمتری ماشین به حرکت خود ادامه میدهد.
7. تعیین محدودهی زمانی: برای انجام هر کاری یک محدودهی زمانی مشخص کنید و به آن متعهد باشید. با این کار از شرّ وسوسههای امروز و فردا کردن خلاص میشوید و هر چه سریعتر آن کار را به انجام میرسانید. همچنین به یاد داشته باشید زمانی که برای انجام هر کاری تعیین می کنید؛ واقع بینانه باشد و برای به اتمام رساندن کارها عجله نکنید تا با طولانی شدن کار حس سرخوردگی و نومیدی در شما ایجاد نشود.
8. حذف افکار منفی: در قدم اول خود را متعهد به یک رژیم فکری کنید تا از شرّ افکار منفی خلاص شوید. هنگام شروع کار، افکاری از قبیل: نمیتوانی، نمیشود، در نهایت اگر هم موفّق شوم که چه، ارزشش را ندارد که اینقدر وقت و انرژی صرف کنم و ... گریبانگیر شما میشود. با فکر کردن به عواقب و دستاوردهای مثبت کار به جای افکار منفی در خود ایجاد شوق و رغبت نمایید. در ضمن مواظب باشید که بیش از حد توان از خودتان انتظار نداشته باشید و برنامهی روزانهتان را خیلی شلوغ نکنید. همیشه از روش آهسته و پیوسته استفاده کنید و صبورانه با پشتکار کارها را دنبال کنید.
9. کار تمام کنید: خودتان را متعهد کنید کاری را که شروع کردهاید حتماً به پایان برسانید. اگر خستهاید یا انرژی لازم را ندارید کمی استراحت کنید و دوباره ادامه دهید ولی به هیچ عنوان کار را نیمهکاره رها نکنید. زیرا باعث کاستن اعتماد به نفس و ایجاد حس شکست در شما میشود. با به پایان رساندن کار و دریافت جایزه؛ حسی از اعتماد به نفس و انرژی در شما به وجود میآید که باعث میشود کارهای بعدی را با قدرت بیشتری دنبال کنید. اگر حجم کار زیاد است آن را به قسمتهای کوچک تقسیم کنید و با صبر و پشتکار به پایان برسانید.
11. تمرکز: هیچ وقت چندین کار را با هم شروع نکنید. وقتی تمام حواس و انرژی خود را بر روی رسیدن به هدفی خاص متمرکز کنید بازدهی شما بالاتر رفته و احتمال اشتباه در شما کاهش مییابد و با سرعت بیشتری به نتیجهی مطلوب دست پیدا میکنید و این بار با کولهباری از حس موفّقیت، قدرت و اعتماد به نفس به سراغ هدف بعدی میروید.
11. به عواقب پشت گوش انداختن کارها فکر کنید: فکر کردن به عواقب تنبلی و پشت گوش انداختن کارها گرچه بار منفی دارد ولی میتواند ایجاد انگیزه برای شروع فعالیت در شما بکند. همهی ما با قانون شب امتحان آشنا هستیم. کاری را تا لحظهی آخر به تعویق میاندازیم و روز آخر با نهایت قدرت میخواهیم آن کار را به اتمام برسانیم ولی چرا؟ دلیلش این است که شب امتحان و یا به عبارتی لحظهی آخر، شکست و عواقب آن در ذهنمان تجسم میشود و بار منفی که به دنبال دارد در ذهن ما انگیزشی را برای به اتمام رساند کار ایجاد میکند. بنابراین به عواقب سستی و اهمال در کارهایتان فکر کنید و انگیزش ایجاد کنید. برای هر «حسش نیست» باید منتظر یک «ای بابا چرا این طوری شد» در آینده باشید.
12. شخصیت اجتماعی: اجازه ندهید تا دیگران شما را انسان تنبل و تنپروری بشناسند و شما را سرزنش کنند. سعی کنید دیگران شما را انسانی پرکار و فعال بدانند. ایجاد چنین شخصیتی در روابط اجتماعی باعث میشود که کمتر دچار تنبلی شوید، چرا که برای حفظ این تصویری که از خود در ذهن دیگران ساخته اید تلاش میکنید و فعالیت بیشتری خواهید داشت.
تمرین عملی:
دفترچه یا تلفن همراه خود را آماده کنید برای هر هفته لیستی از کارهای کوچک و بزرگی را که در این هفته میخواهید انجام دهید را یادداشت کنید و برای هر کدام یک زمان مشخص تعیین کنید. در هر لحظه از روز که کاری به ذهنتان میرسد بلافاصله اقدام به یادداشت آن کار کنید تا فراموش نکنید. چنانچه انجام کاری نیاز به صرف زمانی بیشتر از یک هفته را دارد؛ با درصد، میزان پیشرفت در آن کار را مشخص کنید. برای مثال تا پایان این هفته 25 درصد از نوشتن مقاله و یا تحقیق درسی را انجام میدهم.
برگرفته از "کتاب لطفا جلوی موفقیت خود را نگیرید" نوشته: مهندس امیر بهادر بهاری
جویدن ناخن یکی از عادات غلط و بسیار رایج در کودکان و نوجوانان است که در موارد بسیاری سبب واکنش شدید والدین به این رفتار فرزندشان می شود و نگرانی بسیاری در والدین ایجاد می کند. در این مقاله شما را با علل جویدن ناخن وسط کودکان و نوجوانان آشنا می کنیم و راه حل هایی را جهت حذف این عادت غلط از چرخه رفتار فرزندتان به شما ارائه می دهیم.
چرا کودکان ناخن می جوند؟
عادت جویدن ناخن ممکن است از یک سالگی بروز پیدا کند و شدت آن تا 12 سالگی افزایش پیدا کند. این عادت معمولا در بین نوجوانان شایع تر است. تعداد بیشماری از والدین با این معضل رو به رو هستند، مشکلی که گاها تمام فکر والدین را به خود درگیر می کند و واکنش های متفاوتی مانند بروز خشم را در والدین منجر می شود. مهمترین مسئله ای که ذهن والدین را درگیر می کند علاوه بر مضرات بهداشتی حاصل از آلودگی های زیر ناخن این است که این رفتار ممکن است نشانه اختلال روانی در کودک یا نوجوان باشد.
باید توجه داشت که جویدن ناخن معمولا در شرایط اضطراب آور و موقعیت هایی که فرد تحت فشار روانی است بروز پیدا می کند. البته گاهی نیز صرفا یک عادت است که در مواقع مشغولیت فکر بروز پیدا می کند. جدی ترین حالت جویدن ناخن در برخی کودکان عقب مانده ذهنی و یا نوجوانان مبتلا به اسکیزوفرنی دیده می شود. البته باید دانست که جویدن یا تمیز کردن زیر ناخن بین بسیاری از مردم و حتی بزرگسالان معمول است. شدیدترین آسیب حاصل از جویدن ناخن ممکن است عفونت انگشتان و بستر ناخن باشد.
چطور جویدن ناخن را می توان متوقف کرد؟
برای درمان جویدن ناخن دو راه حل وجود دارد: راه حل رفتاری و دارو درمانی
به والدین توصیه می شود که حتما راه حل های رفتاری را در ابتدا امتحان کنند و در صورت نتیجه نگرفتن به دارو درمانی روی بیاورند.
والدین چه باید بکنند؟
1.از تنبیه کردن و شماتت کودکان اکیدا خودداری کنند چون تنبیه کردن سبب افزایش اضطراب در کودکان می شود و نتیجه عکس دارد.
2. تا جای ممکن رفتار کودک را نادیده بگیرید و درمورد آن هیچگونه صحبتی نکنید و در موقع جویدن ناخن به کودک نگاه نکنید و حتی به او نزدیک نشوید.
3. کودکان را در موقع خواب و یا مواقع بیکاری مشغول نگه دارید. فعالیت هایی که توسط دست انجام می گیرد حواس کودک را از جویدن ناخن پرت می کند.
4. برقراری آرامش روانی در محیط منزل شرط کلیدی حل شدن اضطراب در کودکان است، معمولا این رفتار در محیط های پر تنش و ناامن در کودکان بیشتر دیده می شود.
5. کودکان را به دیدن وضعیت ظاهری در آینه در هنگام جویدن ناخن تشویق کنید.
6. زمان و مکان های جویدن ناخن را به کمک خود کودک فهرست کنید.
7. اسباب بازی یا شی کوچکی به کودک بدهید که قابل حمل باشد و در هنگام جویدن ناخن کودک را تشویق به بازی با آن شی کنید. یک مشغولیت دیگر برای دست کودک فراهم کنید. مثلا شی کوچک و قابل حملی در اختیارش بگذارید که هر کجا خواست با خود ببرد.
8. می توان عملی رقابتی را جایگزین جویدن ناخن کرد مثلا در هنگام میل به جویدن ناخن، دست هایش را مشت کند، دسته های صندلی را سه دقیقه محکم بگیرد و ناگهان دستش را شل کند.
9. تعریف و تمجید کودک در نگهداری از ناخن ها و بلند کردن آن ها و دادن جایزه های کوچک مثل لاک یا ناخن گیر یا ذره بین سبب می شود تا کودک برای نجویدن ناخن ها انگیزه داشته باشد و مراقب باشد تا در شرایط جویدن ناخن ها قرار نگیرد.
درمان دارویی
دارو درمانی در مواقع شدید و غیر قابل کنترل و در کودکان بالای 7 سال مورد استفاده قرار می گیرد. درمان دارویی با دارو های ضد اضطراب مانند فلوکستین یا هالوپریدول صورت میگیرد. باید توجه داشته باشید برای شروع درمان دارویی مراجعه به روانپزشک ضروری است و استفاده خودسر از دارو به هیچ عنوان توصیه نمی شود.
توی مقاله ای که دانشگاه کینگزبارو کامیونیتی آمریکا منتشر کرده، طبق یه مطالعه روی جامعه هدف مشخص از آدمای بین بیست تا سی سال، به این نتیجه رسیدن افرادی که هدف هاشون چه بلند مدت و چه کوتاه مدت رو مینویسن ناخودآگاه روی اون هدف تمرکز بیشتری دارن و ذهنشون تقریبا دوبرابر آدمایی که هدف هاشون رو ننوشتن برای رسیدن به اون هدف راه های بیشتری رو میبینه...
بنویس، از همین الان یه دفترچه واسه خودت جور کن و کنار خودت نگهش دار.
آخرین دیدگاه ها
میتونه نقشه راه باشه زندگیش
اینکه میشه با فکر از هر راهی پول درست درآورد